گزارش 40 سال کار
 
 
شرح تجربه های کاری
 
در نوشتار پیشین مقدمه ای در باره شناسایی استعداد ها گفتم و این که برای اداره یک موسسه -شرکت و یا بخشی از این دو ضرورت دارد. در این راستا نیز در بخشی که به من سپرده شده بود در همان اوان توانستم با استعداد های قابل توجه آشنا شوم. یعنی نیروهای جوانی که هدایت آنان به سمت تخصصی شدن را وظیفه خود می دانستم.چون کسانی که تجربه ای آموخته اند می بایست که این تجربه را به دیگران منتقل کنند تا چرخه کار و حیات انسانی همواره ادامه پیداکند. اگر چه آن چه من در زمینه بازرگانی آموختم بیشترهمان مطالب و اصولی  بود که خود با جستجو و مطالعه شخصی و تجربه آموخته بودم و اگر چیزی  هم از دیگران آموخته بودم بیشتر به همان سالهای 1354 الی  1356 باز می گشت و از مدیرانی که بعدا به حق یا ناحق  رییس من بودند هیچ گونه  علمی و دانشی در این زمینه و حتی در زمینه های دیگر نیاموختم. البته یکی دونفر از آنان به بعضی از اصول انسانی نسبت به کارمندان خود توجه داشتند که این قابل تقدیر و تحسین است. چون همین که انسانی برای انسانهای دیگر کرامت انسانی قایل می باشد این ویژگی ممتاز ستودنی است حتی  اگر  ما مطلبی علمی و فنی از آنها نیاموزیم . ولی حد اقل این را  می آموزیم که با دیگرانی که مسئولیتشان  را داریم انسانی رفتار کنیم.

اصولا مدیر از تدبیر می آید. مدیری که تدبیرش گناهگار جلوه دادن زیر دستان و یا هم رده های او ست از تدبیر عقلانی بی بهره است. مدیری که به هنگام پرسش از بخش او بخش های دیگر را مورد اتهام قرار می دهد فردی زبون است مگر آن که تحقیقات نشان دهد بواقع این اتهام صحت داشته باشد. تجربه 40 سال کار نشان داده که اغلب این اتهامات بی اساس هستند. در همین شرکت مور د نظر بخش من بار ها مورد اتهام قرار گرفت چه از سوی داخل شرکت و چه از سوی بعضی نمایندگان  شرکت های خارجی( که البته تعدادشان بسیار بسیار اندک بود) ! اما در 99/99 در صد موارد همکاران خوب و باهوش من و با همکاری خود این جانب مدارکی ارائه کردیم که نا درست بودن ادعای مدعی را بر ملا می کرد. ما قصد جنگ نداشتیم و لی وظیفه من بود که از زحمت همکاران خدوم و کوشای خود دفاع کنم. فقط کاری که ما انجام می دادیم علمی بود و بر اساس مدارک و مستندات! به مدت 14 سال همکاری عزیز داشتم که اکنون هم دوست ما می باشد و در آن دوران نیز با توجه به پشتکار وی به ارشدیت بخش رسید و در هنگام بازنشستگی  من مسئولیت و سر پرستی بخش سفارشات به او سپرده شد تخصصی عالی در تهیه جدولها و آمار کاری داشت. بنابر این همیشه آمار روزانه- هفتگی -ماهانه و سالانه و هر 14 سال دوران کار گروهی ما را در کامپیوتر خود داشت و در اندک زمان ممکن با همفکری دیگر همکارانش آمار  مستند ادامه می داد و بخش سر بلند می گردید.

روزی یکی از مقامات سازمان به اتاق کار من آمد و جدول بزرگی را دید که پشت سر من بر  دیوار قرارداشت .پرسید این جیست؟ من شر ح دادم که این جدول و آمار دقیق 83 گشایش اعتبار است که در یک بازمانی یک سال و نیمه برایشان پروفرم تهیه شده -گشایش اعتیار شده-بیمه شده-تولید و خریداری شده-حمل شده - ترخیص شده - به انبار شرکت و یا انبار متقاضی تحویل شده وپرونده در ظرف 24 ساعت به امور مالی جهت محاسبات تحویل گردیده است. 

آن مقام مسئول مدتی به جدول خیره شده و سپس گفت: بابا ایوالله! تا شما ها اینجا هستید خیال ما هم راحت است.

توجه دارید که سابقه این کار جدول سازی و تهیه آمار را من در یکی از نوشتجات پیشین توضیح دادم که به دوران جوانی من باز می گشت که از یکی از اعضاء هیئت مدیره شرکتی آموختم که در سن 23 سالگی در انجا کار می کردم. انتقال این تجربه به همه شرکتهایی که من در آنجا ها کار کردم  کاری است که همیشه از انجام آن شادمان هستم. البته بگویم که این جدولها و آمار ها با ذکر تاریخ جدید ممکن است در مواردی بر علیه خودمان بکار رود و لی هرچه باشد حکایت از صداقت دارد.

من چون در همان اوایل کار تشخیص دادم که همکار عزیز فوق الذکر با جدول های اکسل آشنایی دارد و سر این کار را دارد چون تعهد دارد و در ضمن در پیگیرها بسیار جدی است از او خواستم که منحصرا این مشئولیت را بپذیرد.

و این گونه بود که هرگاه مدیرت مافوق شرح کار می خواستند در عرض یکی دوساعت و حتی کمتر از آن آمار و ارقام هر روز هر هفته هر ماه و هر سال با دقت تمام تهیه و ارائه می شد. بخش های دیگر شرکت چندین سال به این روش معتقد نبودند ولی سر انجام آنان نیز به جدول سازی روی آوردند.

 |+| نوشته شده در  شنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 11:30  توسط حسین فقهی  | 
  بالا